اغلب سازمانها از تکنیکهای متفاوتی برای حصول سودآوری استفاده میکنند. بهعنوانمثال مدیر ارشد یک سازمان قبل از تایید یک پروژه سرمایهگذاری جدید، ابتدا تلاش میکند که تعیین کند آیا آن پروژه سودآوری تجاری دارد یا خیر. یک پروژه در یک سازمان نباید صرفا در کوتاهمدت سودآور باشد، بلکه انتظار میرود سالبهسال سود بیشتری کسب کند. اگرچه این دو کلمه (سودآوری و سود) بهصورت جایگزین نیز استفاده میشوند، ولی در حقیقت سود و سودآوری یکسان نیستند. هر دو، شاخصها و معیارهای حسابرسی در تجزیهوتحلیل موفقیت مالی یک شرکت بهشمار میروند، اما تفاوتهای مشخصی بین این دو وجود دارد. سود یک عدد مطلق است که با میزان درآمد فراتر از هزینههای یک شرکت تعیین میشود و برای محاسبه آن کل درآمد منهای هزینهها میشود و نتیجه آن در صورتهای مالی شرکت نیز آورده میشود. در واقع مهم نیست که شرکت از لحاظ سایز یا دامنه فعالیت تجاری یا صنعتی چگونه است، بلکه مهم این است که آن شرکت همواره سودآوری داشته باشد. سودآوری با سود مرتبط است، اما یک تفاوت اساسی در این میان وجود دارد. درحالیکه سود یک مقدار و عدد مطلق است، سودآوری یک مقدار نسبی است. اینیک روش برای تعیین سود شرکت در رابطه با اندازه شرکت است. سودآوری کارآیی یک شرکت را اندازهگیری میکند و درنهایت موفقیت یا عدم موفقیت آن را مشخص میکند. یک تعریف دیگر از سودآوری توانایی شرکت در تولید بازده سرمایهگذاری بر اساس منابع خود در مقایسه با یک سرمایهگذاری جایگزین است. باید دقت کرد که اگر یک شرکت سود داشت، لزوما سودآور نیست. ازآنجاکه سازمانها نقش مهمی در توسعه و شکوفایی یک ملت دارند، درک بهتر از شاخصها و عوامل موفقیت و سودآوری آنها مهم است. محققان شاخصها و عواملی را که در موفقیت و سودآوری سازمانها تاثیرگذارند به دو گروه مشهود (Tangible) و نامشهود (Intangible) تقسیمبندی کردهاند. در خصوص شاخصهای مشهود میتوان به شاخص حاشیه سود، بازگشت سود سهام، بازگشت دارایی، نسبت کل بدهی و نسبت سود به هزینه اشاره کرد. شاخصها و عوامل مشهود عواملی هستند که بهراحتی قابلیت اندازهگیری دارند درحالیکه عوامل نامشهود بهراحتی قابلاندازهگیری نیستند. در خصوص شاخصها و عوامل نامشهود میتوان از شاخصهایی همچون سرمایه انسانی، شهرت برندها (Branding)، روابط مشتری، اختراعات، استراتژی راهبردی مدیریت دانش، مشتری و بازار، سازمان، نوآوری و حقوق مالکیت معنوی و حاکمیت شرکتی، مشارکتها (Partnership)، تامینکنندگان، همکاریها (Collaborations)، مهارتها، رهبری و فرهنگ یادکرد.
متاسفانه بهرغم پی بردن به اهمیت عوامل نامشهود در تعیین موفقیت و سودآوری سازمانها تا دهه اخیر توجه زیادی به آنها نشده است و این بیانگر محدود بودن اطلاعات در خصوص عوامل نامشهود است. تا چندی پیش، سازمانها در اکثر مواقع موفقیت سازمانی خود را به عوامل مشهود TSFs) tangible success factors ) نسبت میدادند. خوشبختانه با توجه به مطالعات انجامشده در دهه اخیر، این رویه دستخوش تغییرات شده و اکنون شاخصها و عوامل مشهود صرفا بهعنوان بخشی از علل موفقیت و سودآوری شرکتها و سازمانها محسوب میشود و علاوه بر آن شاخصها و عوامل نامشهود (ISFs) (Intangible success factors) نیز موردتوجه و بررسی قرار میگیرد. با توجه به مطالب بیانشده، مطالعات در مورد عوامل موثر در موفقیت و سودآوری سازمانها از تمرکز روی عوامل مشهود به عوامل نامشهود در حال تغییر است.
یکی از مهمترین دلایلی که شاخصها و عوامل نامشهود جایگاه ویژهای نسبت به گذشته پیداکردهاند، این است که در همه سازمانها و شرکتها روابط با کارمندان، مشتریان، تامینکنندگان و دیگر ذینفعان همواره در حال تغییر است و این عوامل بر روند تصمیمگیری یک سرمایهگذار نیز تاثیر بسزایی خواهد داشت و این امر منجر به دستیابی سازمانها به مزیت رقابتی میشود. بهعنوانمثال در مشاغل جدید، تلاش شده است تا عوامل نامشهود در بوم کسبوکار و تجارت (Business Plan) سازمان بهمنظور ارزیابی کامل پتانسیلها لحاظ شود. شاخصها و عامل نامشهود را میتوان بهعنوان دارایی شرکت توصیف کرد که قابل ترجمه بهاصطلاح یا کلمهای که معادل پول و مالی باشد، نیست. در چارچوب سازمانها، عوامل نامشهود بهعنوان داراییهای اثرگذاری که قابلیت لمسی ندارند، ولی بر موفقیت و سودآوری سازمانها تاثیر میگذارند تعریفشده و از آن بهعنوان دارایی نامرئی سازمان یاد میشود. مطالعات انجامشده در حوزه صنعت و بازار سرمایه بیانگر این است که شاخصها و عوامل نامشهود بهعنوان یکی از چهار عامل اصلی تحول اقتصادی و اجتماعی هستند که توانایی تعریف نقش مدیریت را نیز دارند و ازآنجاکه اینگونه عوامل نسبی و غیرقابلاندازهگیری هستند آنها را در حوزه مدیریت دانش دستهبندی میکنند. چهار دلیل مهم برای بررسی و توجه ویژه به شاخصها و عوامل نامشهود از جمله: رشد سریع فعالیتهای خدماتی، خنثیسازی فعالیتهای تولیدی، صنعتی شدن فعالیتهای خدماتی، شناخت دانش بهعنوان منبع اصلی مزیت رقابتی است.
بخش صنعت یا خدمات بخش گستردهای از بازار سرمایه هر کشور محسوب میشود. مشاغلی که در استخراج یا تولید مواد اولیه فعالیت ندارند، در رده خدمات قرار میگیرند. بخش خدمات شاهد تغییرات گستردهای در دهه اخیر بهویژه درزمان شیوع ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ بوده است که بسیاری از آنها مربوط به برونسپاری، اتوماسیون و تجارت مبتنی بر دیجیتال است که باعث تغییر مدلهای تجاری در کسبوکارهای سنتی شده است. شرکتها و سازمانها به دلیل محدودیتهایی که ویروس کرونا برای کسبوکار آنها ایجاد کرده است در رابطه با چگونگی نحوه استفاده از خدمات حرفهای مانند مشاوره، آموزش یا بازاریابی در بهبود عملکرد تجاری سازمان خودآگاهی کامل کسب کردهاند. این یک پتانسیل خوب برای مشاغل کوچک است که این نوع خدمات را ارائه میدهند و هم خبری خوب برای شرکتها و سازمانهای بزرگتری که از خدمات آنها استفاده میکنند.
صنعت خدمات شاهد رشد کلی روند کسبوکارهای زیرمجموعه خود بوده و تحقیقات در حوزه بازار سرمایه بیانگر ارتقای نرخ رشد شغلی در ایالاتمتحده از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ در این بخش بوده است و متعاقبا نرخ رشد کلی ۴/ ۵ درصد در تراز کلی سهم خلق ارزش و ثروتآفرینی در این دوره زمانی پیشبینی شده است. خدمات شالوده بسیاری از مشاغل را بهطورکلی در ایالاتمتحده و دیگر کشورهای صنعت محور ازجمله چین تشکیل میدهد. بهعنوانمثال، در دوره پساکرونا فعالیت بخش خدمات چین در ماه مه (May, ۲۰۲۰) با اتمام قرنطینه علیه ویروس کرونا و محدودیتهای مرتبط به آن با سرعت بیشتری ارتقا و رشد کرده است. طبق دادههای اداره آمار چین، شاخص مدیران خرید شرکتهای غیر تولیدی چین (PMI) که در ماه آوریل (April, ۲۰۲۰) ۲/ ۵۳ واحد بود، نسبت به همان شاخص مشابه در ماه می (May,۲۰۲۰) به ۶/ ۵۳ واحد رسیده است.
همانگونه که بیان شد، پس از حذف محدودیتها ازجمله محدودیتهایی که در مقابله با ویروس کرونا در بازار سرمایه هر کشوری وضع و اجرا شد، شاهد یکروند رو به ارتقا در حوزه فعالیتهای خدماتی و تولیدی بودهایم، بنابراین محدودیتهای مذکور نهتنها خللی در نرخ و میزان رشد فعالیتهای خدماتی و تولیدی نداشته، بلکه باعث کشف راههای جدید بهرهبرداری از انواع فعالیتهای خدماتی و تولیدی شده و مهمترین شاهد آن دیجیتال محور شدن نحوه ارائه خدماتی بوده است که قبل از این بهصورت سنتی انجام میشد.
شاید بتوان این رشد را بیشتر مدیون بهرهوری از شاخصهای نامشهود دانست بهعبارتدیگر ارزش داراییهای نامشهودی مانند سرمایه انسانی توانمند، در ایام کرونا و پساکرونا بهشدت در شاخص سودآوری سازمانها تعیینکننده است.